دیالوگها
■ مورتی: خارق العاده بود ریک.
■ ریک: آره مورتی، اگه از اون خوشت اومد، دیگه اینو ببینی واقعاً کفت میبره.
■ مورتی: این چچچیه؟
■ ریک: یه وسیلهست مورتی، که وقتی تو گوشت بذاریش، میتونی بری تو خواب مردم مورتی. درست مثل همون فیلمه که همهش ازش تعریف میکردی.
■ مورتی: درباره «اینسپشن» حرف میزنی؟
■ ریک: آره مورتی. این قراره خیلی شبیه اون باشه، به جز این که، میدونی، شاید با عقل جور در بیاد.
■ مورتی: اینسپشن با عقل جور در میاومد.
■ ریک: مجبور نیستی برای تحت تأثیر قرار دادن من زور بزنی مورتی!
■ جری: هی، صبر کن، یه دقه وایسا ریک. احیاناً یه چیز عجیب علمی نداری که بتونی سر همش کنی تا شاید این سگ رو یه کم باهوشتر کنه؟
■ ریک: فکر میکردم هدف اصلی از سگ داشتن، احساس برتری کردنه جری. اگه جای تو بودم این کار رو نمیکردم.
■ ریک: الله ووو اکبر! ما میخوایم کنترل این هواپیما رو به دست بگیریم! میخوایم یازده سپتامبرش کنیم مگه این که مورتی اسمیت نمرههای بهتری تو ریاضی بگیره! [آقای گلدنفولد از جایش بلند میشود] هی! گفتم کسی تکون نخوره رفیق!
■ گولدنفولد: اسمم رفیق نیست. گولدنفولد ـه. خوشبختم بابت مادری کردنتون! [چند بیسکویت را به سمت ریک و مورتی پرتاب میکند]
■ ریک: پناه بگیر مورتی!! [گولدنفولد با دو تفنگ تهاجمی تیراندازی میکند]
■ گولدنفولد: آآآآآآآآآه!!!!!
■ مورتی: اووه!!
■ ریک: گولدنفولد بیشتر از اون چیزی که فکر میکردم اینجا کنترل داره! منظورم اینه که یارو معلم ریاضی دبیرستانه! فففکر نمیکردم اینقدر رؤیاپرداز فعالی باشه! باید کارشو بسازیم تا بیدار بشه مورتی! ولی نباید بمیریم! اگه تو رؤیای کس دیگهای بمیری، تو واقعیت هم میمیری مورتی!
■ مورتی: چی؟!! شوخی میکنی؟! اووووه...!!
■ ریک: بچه نباش! تو زندگی واقعی هم همیشه از تیر خوردن فرار میکنی مورتی، فقط همون کار رو اینجا هم بکن و چیزیمون نمیشه!
■ اسکری تری: به کابوست خوش اومدی، عوضی!
■ ریک: اوه، بزن بریم!
■ مورتی: اوووه!!! یا خدا!
■ ریک: به نظر میاد یه تقلید کاملاً قانونی از یه شخصیت فیلمهای ترسناک دهه هشتاده که در عوض چاقو به جای انگشتهاش، شمشیر کوچیک داره.
■ اسکری تری: من اسکری تری ام!! میتونی فرار کنی ولی نمیتونی قایم بشی عوضی!
■ اسنافلز: بیضههام کجاست سامر؟ بیضههام کجاست سامر؟ برداشته شدن. کجا رفتن؟
■ سامر: اوه. بازجویی پرتنشی بود اسنافلز.
■ اسنافلز: من رو با اون اسم صدا نکن! [آینه پشت سرش را میشکند؛ سامر جیغ میزند] اسنافلز اسم دوران بردگیمه. الان باید اسنوبال صدام کنی، چون پشمهام خوشگل و سفیدن.
■ سامر: خب، اسنوبال. فقط آروم باش، باشه؟ داری میترسونیم.
■ اسنوبال: [بر روی تخت سامر میرود] میترسونمت؟ بهم بگو سامر، اگه یه آدم با پاهای کوتاه به دنیا میاومد، با یه آدم ناقص دیگه جفتش میزدن و بچههاشون رو مثل سگهای پاکوتاه به نمایش میذاشتن؟
■ سامر: آمم.
[جری و بث وارد اتاق خواب سامر میشوند]
■ جری: هی... اوه، واو... خب، همه چیز مرتبه اینجا؟
■ اسنوبال: جری، اومدی که دوباره صورتم رو بمالی توی ادرار؟
■ جری: نه! نه، ما فقط... آم، داشتیم میدیدیم که سامر میخواد... آه...
■ بث: بیاد به، آم، یکی از قدم زدنهای معروف شبانه خانوادگیمون یا نه!
■ سامر: آره، حتماً. بریم.
[سگی دیگر راه عبور جری، بث و سامر را سد میکند]
■ اسنوبال: وقتی قدم میزنید که موقع قدم زدن باشه.
[لحظهای بعد از این که ریک با چوب به سر فایدو، خدمتکار مورتی میکوبد]
■ مورتی: ریک! فکر کردم که مردی!
■ ریک: نه نه نه، فقط داشتم نقش بازی میکردم. یه خبر خوب مورتی، همه این جریانها خیلی زود تموم میشه.
■ مورتی: چی؟
■ ریک: این یه خوابه مورتی! ما توی خواب سگت هستیم. شبی که سگها ما رو اسیر کردن، بعد از این که گریه کردی و تو شلوارت ریدی، ما همه خوابیدیم. بعد من از اون دستگاه تلقین رویا استفاده کردم تا دوتامون رو وارد خواب اسنافلز کنم.
■ مورتی: ولی... انگار یه سال گذشته!
■ ریک: فقط شش ساعت گذشته. سرعت زمان خواب یک... یکصدم واقعیته، و زمان سگها هم یکهفتم زمان آدمهاست. پس میدونی... هر روز اینجا مثل یه دقه میمونه. شبیه اینسپشنه مورتی. اگه احمقانه و گیج کنندهست، پس فیلم مورد علاقه همهست.
■ مورتی: اوه مرد! واقعاً از این زندگی خوشم میاومد! خب، حداقل واقعاً نریدم به شلوارم.
■ ریک: نه نه، اون اتفاق قبل از این که به خواب بری افتاد مورتی. الان تو گه خودت خوابیدی. [همخوابههای مورتی تخت را ترک میکنند] از تمام اتفاقاتی که برات افتاد، اون تنها اتفاق واقعی بود که، مییدونی، این که به شلوارت ریدی. منظورم اینه اون بیرون وضع خرابیه. یه کمش رو دستام ریخته بود مورتی و رو دستگاه تلقین رویا. یه تیکهش افتاد تو دهنم.
■ مورتی: اوه، خدایا. جدی؟
■ ریک: ببین، نننننگرانش نباش مورتی. بیا اینها رو بخور مورتی. اینها رو بخور.
■ مورتی: [قرصها را زیر میدهد] این قرصها قراره بیدارم کنن یا همچین چیزی؟
■ ریک: تقریباً. کلیههات رو از کار میندازن.
■ مورتی: چـــی؟!!
■ ریک: برای اجرای نقشه لازمه مورتی. غمت نباشه مشتی.
نکات جزئی
- نام این قسمت به فیلم «مرد چمنزن»۱ اشاره دارد که در آن دانشمندی دیوانه به یک باغبان معلول، هوشی فراانسانی میبخشد.
- دنیایی که سگها بر آن فرمانروایی میکنند و دیالوگ ریک در انتهای قسمت، ارجاعیست به پایلوت سریال «دنیای سگها»۲ از جاستین رویلند برای شبکه کارتون نتورک۳ که ساخت آن به تعویق افتاد. دیالوگ ریک، این ایده را در ذهن ایجاب میکند که شاید روزی رویلند، تصمیم به ساخت ادامه سریال «دنیای سگها» بگیرد.
- در صحنهای که ریک به اسنافلز۴ قدرت درک بیشتری اهدا میکند، سهواً او را «رافلز»۵ صدا میزند. «رافلز» نام انسانیست که حیوان خانگی خانواده «داگرسون»۶ در سریال «دنیای سگها»ست.
- وقتی اسنافلز و ارتش سگهایش زمین را به قصد بعدی دیگر ترک میکنند، جری زیر گریه میزند و میگوید: «مثل آخر فیلم Old Yeller ـه». Old Yeller نام فیلم خانوادگی کلاسیکیست، ساخت سال ۱۹۵۷، درباره عشق پسری به سگ وفادارش.
- پوستری که پشت کاناپه آقای گولدفولد بر دیوار چسبانده شده، همان پوستر قاب شدهایست که شخصیت «دیک هالورَن»۷ از فیلم «تلألو»۸، در آپارتمانش بالای تلویزیون آویزان کرده. عنوان پوستر «رویایی فراطبیعی»۹ است و تصویر آن به «عزیزی جوهری»۱۰، مدل سیاهپوست دهه ۷۰ تعلق دارد.
- دو پوستر شخصیت «وجیتا»۱۱ از مجموعه مانگای «دراگون بال»۱۲ و «الکس دلارج»۱۳ از فیلم «پرتقال کوکی»۱۴، بر دیوار اتاق خواب سامر چسبانده شده است.
- در طول مستندی که از تلویزیون پخش میشود، سگی در حال بازی بسکتبال نشان داده شده که ارجاعیست به فیلم آمریکایی Air Bud ساخت سال ۱۹۹۴.
- ریک، در یکی از صحنه ها به فیلم «تلقین»۱۵ اشاره دارد و آن را احمقانه و بی معنی توصیف میکند و میگوید: «اگه احمقانه و گیج کننده ست، پس فیلم مورد علاقه همه ست.»
- طرح کلی داستان سفر به خواب در خواب، برگرفته از فیلم «تلقین» ساخته کریستوفر نولان۱۶ است.
- صحنهای شبیه به سکانس اتاق دیگ بخار از فیلم «کابوس در خیابان الم»۱۷ نشان داده میشود که شخصیتی مشابه «فردی کوگر»۱۸ در آن حضور دارد.
- اسنافل خودش را «اسنوبال»۱۹ مینامد که به شخصیت اسنوبال، خوک رهبر انقلاب در رمان «مزرعه حیوانات»۲۰ از جُرج اورول۲۱ اشاره دارد.
- صحنهای که سگها دارند ورق بازی میکنند به نقاشی معروف «دوستی در احتیا»۲۲ از «کاسیوس کولیج»۲۳ اشاره دارد. این نقاشی یکی از آثار مجموعه «سگهای پوکرباز»۲۴ اوست.
- ریک و مورتی در نهایت به عمق پنج خواب در ذهن آقای گولدنفولد نفوذ میکنند.
نخست به خواب خود آقای گولدنفولد، سپس به خواب خانم پنکیک۲۵ (شخصیتی تلویزیونی که در خواب آقای گولدنفولد، مهماندار هواپیماست)، بعد به خواب قنطورِسی وسط یک مجلس عیاشی که خانم پنکیک در خوابش میبیند، بعد به خواب دخترک شبحواری در یک اتاق دیگ بخار که قنطورِس در خوابش میبیند (که همان خواب قبلیست) و در آخر به خواب اسکِری تِری۲۶ (شخصیتی شبیه به فردی کوگر از فیلم کابوس خیابان الم)
عکسها
پانویس
۱. The Lawnmower Man
۲. Dog World
۳. Cartoon Network
۴. Snuffles
۵. Ruffles
۶. Doggerson خانوادهای از سگهای انساننما در پابلوت سریال دنیای سگها
۷. Dick Halloran شخصیت آشپز هتل در فیلم «تلألو» با بازی اسکاتمن کراترز
۸. The Shining فیلم آمریکایی محصول سال ۱۹۸۰ در ژانر ترسناک و روانشناسانه ساخته استنلی کوبریک که از رمانی با همین نام از استیون کینگ اقتباس شدهاست
۹. Supernatural Dream
۱۰. Azizi Johari
۱۱. Vegeta
۱۲. Dragon Ball یک مجموعه مانگای ژاپنی که توسط آکیرا توریاما نوشته و طراحی شدهاست
۱۳. Alex DeLarge شخصیت اصلی فیلم پرتقال کوکی با بازی مالکوم مکداول
۱۴. A Clockwork Orange فیلمی محصول سال ۱۹۷۱ ساخته استنلی کوبریک که از رمانی با همین نام از آنتونی برجس اقتباس شدهاست
۱۵. Inception فیلمی آمریکایی محصول سال ۲۰۱۰ در ژانر علمی تخیلی و دلهرهآور به کارگردانی کریستوفر نولان
۱۶. Christopher Nolan کارگردان، فیلمنامهنویس و تهیهکننده بریتانیایی-آمریکایی
۱۷. A Nightmare on Elm Street فیلم آمریکایی در ژانر ترسناک و فانتزی محصول سال ۱۹۸۴ به کارگردانی وس کریون
۱۸. Freddy Kruger شخصیت اصلی فیلم کابوس در خیابان الم
۱۹. Snowball
۲۰. Animal Farm
۲۱. George Orwell اریک آرتور بلر، با نام مستعار جرج اورول، داستاننویس، روزنامهنگار، منتقد ادبی و شاعر انگلیسی
۲۲. A Friend in Need
۲۳. Cassius Marcellus هنرمند آمریکایی که بیشتر به خاطر نقاشیهایش از سگهای پوکر باز شناخته شدهاست
۲۴. Dogs Playing Poker مجموعه نقاشی از کاسیوس کولیج
۲۵. Mrs. Pancakes
۲۶. Scary Terry
عالی بود ادامه بده