ریک و مورتی

۴ مطلب با موضوع «بررسی فصل ۱» ثبت شده است

دیالوگ‌ها


[ریک و مورتی در شهرک شبیه‌سازی شده فضایی‌ها، در حالی که برهنه می‌دوند، مشاهده می‌شوند]
■ مورتی: ریک! [ریک لباس‌هایشان را در مجرای فاضلاب می‌اندازد]
■ ریک: آه آه نه! مورتی، دستت رو از روی دودولت بردار! این تنها راهیه که می‌تونیم آزادانه حرف بزنیم. دوروبرت رو نگاه کن مورتی. واقعاً فکر می‌کنی این دنیا واقعیه؟ باید یه احمق باشی اگه متوجه این همه جزئیات نامنظم نشی. ببین... اون یارو داره یه نون وسط دوتا هات‌داگ میذاره.
■ مورتی: نمی‌دونم ریک. منظورم اینه، قبلاً دیدم مردم از این کارا بکنن.
■ ریک: خب، اون پیرزنه رو نگاه کن. اون... داره با گربه‌ای که قلاده بسته قدم میزنه.
■ مورتی: اوه، خانم اسپنسر همیشه این کارو می‌کنه ریک.
■ ریک: نننمی‌خوام درباره خانم اسپنسر چیزی بشنوم مورتی! اون یه احمقه! خیلی خب، خیلی خب، اونجا. اون چی مورتی؟
[نون تستی با شمایل انسان را می‌بیند که از خانه‌اش به شکل توستر خارج شده و سوار ماشینش که توستر کوچکتریست می‌شود]
■ مورتی: باشه، باشه، با این دیگه موافقم.
■ ریک: اوه، واقعاً مورتی!؟ مطمئنی همچینی چیزی رو یه جایی تو زندگی واقعی ندیدی؟
■ مورتی: نه، نه. همچین چیزی ندیدم. یعنی، آخه چرا یه نون تست بخواد توی یه توستر زندگی کنه، ریک؟ منظورم اینه که... اونجا ترسناکترین جا برای زندگی کردنشونه. می‌دونی منظورم چیه؟
■ ریک: نکته اصلی رو نگرفتی مورتی. اصلاً چرا سوار یه توستر کوچیکتر که چرخ داره بشه؟ منظورم اینه، مگه ماشینِ آدم مثل نسخه کوچیکتر خونشه؟ نه.
■ مورتی: خب، چرا دارین این کارو می‌کنن؟ چچی می‌خوان؟ [ماشین آمبولانسی جلوی پای ریک و مورتی می‌ایستد. درهای عقب ماشین باز می‌شوند]
■ پیراپزشک مرد: رئیس جمهور ایالات متحده رو اینجا داریم! به ۱۰ سی‌سی از ماده تاریک متمرکز نیاز داریم، سریع، وگرنه می‌میره! [ریک در ماشین را می‌بندد]
■ مورتی: ماده تاریک متمرکز؟ سر کلاس هم درباره‌ش می‌پرسیدن.
■ ریک: آره، یه نوع سوخت مخصوصه که من اختراع کردم تا از هر کس دیگه‌ای سریعتر توی فضا سفر کنم. این زایجرین‌ها همیشه سعی می‌کنن از رازهام سر در بیارن، ولی این دفعه اشتباه بزرگی کردن مورتی. پای تو رو وسط کشیدن. حالا تاوانش رو پس می‌دن!
■ مورتی: ممی‌خوای... ممی‌خوایم چی کار کنیم؟
■ ریک: می‌خوایم کلاه کلاهبردار رو برداریم مورتی. و هر چی دارن رو ازشون بگیریم.

[سفینه زایجرین‌ها در فضا منفجر می‌شود]
■ جری: 
این دیگه چی بود؟! چچی شد اونجا؟
■ ریک: چرا نمیری از باهوش‌ترین آدمهای دنیا بپرسی جری؟ [از فلاسکش می‌نوشد] اوه نه!! نمی‌تونی! چون ترکیدن! [صندلی‌اش را عقب می‌دهد و آهنگ «خیابان بیکر» را زمزمه می‌کند]

■ ریک: [با حالت مستی وارد اتاق مورتی می‌شود] هی مورتی.
■ مورتی: چیه؟
■ ریک: هی رفیق کوچولو. حالت چطوره الان؟
■ مورتی: آه خدا، ریک. چی کار میکنی مرد؟
■ ریک: تتتو بچه خوبی هستی مورتی. تتتو آدم ببباحالی هستی.
■ مورتی: اوه پسر.
■ ریک: می‌دونی، امروز روز سختی داشتم ممورتی. تو رفیق کوچولومی، مگه نه؟ با همدیگه خوش گذروندیم، مگه نه مورتی؟ ما... تو یه قهرمان واقعی هستی اون بیرون. تو یه... تو یه پا سربازی مممورتی؟
■ مورتی: چیزی خوردی ریک؟
■ ریک: واقعاً ازت ممنونم مورتی. 
■ مورتی: باشه، خوب. خب ریک... آووه! [ریک چاقویی را لب گردن مورتی نگه‌می‌دارد]
■ ریک: حرومزاده کوچولو! تتو... تو شبیه‌سازی‌شده هستی؟ ها؟! شبیه‌سازی هستی؟
■ مورتی: نه! نه! نه!
■ ریک: بچه حرومزاده!
■ مورتی: آه! آه...
■ ریک: مممعذرت میخوام مورتی. تتو بچه... تو بچه‌ی خوبی هستی مورتی.
■ مورتی: یا خدا!
■ ریک: تتو بچه... تو بچه‌ی خوبی هستی. [ریک از حال می‌رود]
 مورتی: اوه خدا! [ریک خرناس می‌کشد] این چچچی بود دیگه؟ چه وضع زندگیه!

 

نکات جزئی


  • نام این قسمت (!M. Night Shaym-Aliens) به ام. نایت شیامالان۱، کارگردان آمریکایی-هندی که به پیچش‌های داستانی در فیلم‌هایش معروف است، اشاره دارد.
  • آهنگی که در میانه‌های قسمت و صحنه آخر پخش می‌شود، نسخه بدون متن آهنگ «خیابان بیکر»۲ از «جری رافرتی»۳ است.
  • سامر در این قسمت حضور ندارد.
  • بث هم در اصل در این قسمت حضور ندارد و تنها نسخه شبیه‌سازی شده‌ی اوست که در چند صحنه مشاهده می‌شود.
  • چندین بار در طول قسمت، به این حقیقت که مورتی شبیه‌سازی شده و ریک نسبت به آن آگاه است، اشاره می‌شود:
    • صحنه‌ای که مورتی به در گاراژ برخورد می‌کند و ریک با شک و سوءظن به او نگاه می‌کند.
    • صحنه‌ای که ریک و مورتی مشغول جمع کردن تراشه‌ها هستند و ریک بر خلاف اغلب اوقات شروع به سربه‌سر گذاشتن مورتی می‌کند؛ احتمالاً برای مشاهده عکس‌العمل مورتی.
    • زایجرین‌ها۴، جری را انسانی دیگر در محیط شبیه‌سازی خطاب می‌کنند.
    • بعد از این که محیط شبیه‌سازی جری پایان می‌یابد، او هنوز کت و شلوار به تن دارد.
    • قبل از این که سومین شبیه‌سازی به پایان برسد، تمام مواد لازم برای ساخت ماده تاریک متمرکز۵ به طور کاملاً اتفاقی در سفینه وجود دارد.
    • دیالوگ ریک به مورتی هنگام فرار با سفینه فضایی: «به گمونم واقعاً ماده تاریک متمرکز رو دارن!» برای امتحان کردن و مشاهده این است که موتور شبیه‌سازی [از طریق مورتی] برای پی بردن به فرمول ماده تاریک متمرکز تلاش می‌کند یا نه. که همینطور هم می‌شود و ریک با دادن فرمول اشتباهی به زایجرین‌ها، آن‌ها را فریب می‌دهد.
  • بر اساس صحبت‌های تام کافمن۶ در تفسیر صوتی این قسمت، صحنه‌ی مورتی در کلاس آقای گولدنفولد قرار بوده به یک مجلس عیاشی (سکـ‌س گروهی) منتهی شود.
  • رمز گاوصندوق ریک، 3-5-*-1 است.
  • در صحنه‌ای که ریک و مورتی با خاموش کردن جاذبه از دست مأموران فرار می‌کنند، سایه‌های متعددی از چندین شخصیت مشهور کارتونی و غیرکارتونی در پس‌زمینه قابل مشاهده‌ است.
  • انزجار زایجرین‌ها از برهنگی می‌تواند ارجاعی به شخصیت دیوید کراس۷ (صداپیشه رهبر زایجرین‌ها) در سریال «پرورش شکست‌خورده»۸ باشد. شخصیت او در این سریال به بیماری جیمْنوفوبیا۹ (هراس از برهنگی) مبتلا است.
  • ریک، مورتی و جری هنگام فرار از سفینه زایجرین‌ها، از کنار چند پلوتونین۱۰ (ساکنین سیاره پلوتون) گذر می‌کنند. پلوتونین‌ها بعداً در قسمت Something Ricked This Way Comes، دوباره حضور می‌یابند.

 

عکس‌ها



 

 

پانویس


۱. M. Night Shyamalan مانوج نلیاتو شیامالان ملقب به ام. نایت شیامالان، کارگردان و نویسنده معروف آمریکایی-هندی
۲. Baker Street نام یکی از خیابان‌های وست‌مینستر در مرکز لندن
۳. Gerry Rafferty خواننده و ترانه‌سرای اسکاتلندی
۴. Zigerions
۵. Concentrated Dark Matter
۶. Tom Kauffman یکی از نویسندگان سریال
۷. David Cross بازیگر، کمدین و نویسنده آمریکایی که بیشتر به خاطر نقش‌آفرینی‌اش در سریال کمدی پرورش شکست‌خورده شناخته شده است
۸. Arrested Development سریال آمریکایی در ژانر کمدی موقعیت، ساخته‌ی میچل هرویتز
۹. Gymnophobia نوعی اضطراب و هراس از برهنگی
۱۰. Plutonian

دیالوگ‌ها


[مورتی چیزی مشکوک را در کوله‌پشتی پانچو می‌بیند]
مورتی: پانچو؟ این چیه تو کوله‌پشتیت؟ [پانچو می‌چرخد و دکتر پانچو آن را می‌بیند]
بلوم: این طاعون خیارکیه! باهاش داری چی کار می‌کنی پانچو؟ [پانچو، اَنی را به عنوان گروگان می‌گیرد]
پانچو: همه برین عقب!!
بلومپانچو، مرتیکه حرومزاده! تو بیماری سل رو پخش کردی تا بتونی ازم دزدی کنی؟
پانچودرسته جیگر! خیلی از مردم حاضرن پول زیادی برای کشتار انسانی بدن. من بیشترین پیشنهاد رو قبول می‌کنم. القاعده، کره شمالی، جمهوری‌خوهان، ماسون‌ها، کچل‌هایی که می‌رن بدنسازی، آدمهای رویی اینترنت که فقط با کارتون نوجوون‌های ژاپنی ارضا می‌شن. هر چیزی از کار کردن برای تو بهتره. توی «کارت هدیه آیتونز برای تشویق کاری دِه» ی مادر...

مورتیریک... ررروبن بیماری سل گرفته!
ریکاوه، کارت عالی بود مورتی... خب، فقط درمانش می‌کنم و بعد [روبن جانش را از دست می‌دهد] خب، مرگ رو نمی‌تونم درمان کنم. این بَده مورتی. توی یه بدن مرده گیر افتادی. گوش کن، اگه وضعیت همینجور بدتر شد، یه لطفی به خودت بکن و سری به دزدان دریایی لوزالمعده بزن. مشخصه که من طرفدارشم ولی به نظرم عالیه مورتی. یه مشت دزد دریایی‌ان که دور لوزالمعده می‌دون. حتی ماست‌مالیش هم نمی‌کنیم مورتی. منظورم اینه، دزدان دریاییش واقعاً تجاوزگرن! اولویت اصلی اینه که شماها رو، می‌دونی، از اونجا بیرون بیاریم؛ ولی فقط دارم می‌گم، اگه اون عملی نشد... باید به خودتون سخت نگیرید.

جیکوببذار یه سوال ازت بپرسم ایتن. این همه خشم از کجا ریشه می‌گیره، پسر؟
ایتناز سامر که یه عوضی تمام عیاره!
جیکوب: [چشم در چشم ایتن می‌شود] خشمت از کجا ریشه می‌گیره؟
ایتنبرادرم... یه بار من رو برد ماهیگیری... وسط بوته‌ها... [زیر گریه می‌زند] نمی‌تونم... نمی‌تونم... کاری کرد مثل دخترا بشم! من... مثل دخترا کرد!
جیکوباون شبیه هیچ چیزی نکردت پسر. تو همینی هستی که هستی. اون همینی هست که هست. حالا، برو پیشش... مثل یه آدم جدید.
ایتنبیا پیشم حالا!
سامراوه، خدایا! واقعاً متأسفم ایتن! دوسِت دارم!
ایتنخیلی دوسِت دارم! [همدیگر را می‌بوسند و در آغوش می‌گیرند]
جریآم... [لئونارد، جویس و بث دست می‌زنند]
■ جویس: دوباره این کارو کردی، عسلک. بیا. [جیکوب را می‌بوسد] [جری سپس لئونارد را با لباس سوپرمن در کمد می‌بیند که یواشکی به جیکوب و جویس نگاه می‌کند]
جرینه! بس کنید! متنفرم از این!
■ جویسخب، کریسمس با ساز تو نمی‌رقصه پسرم.
■ جریپس از کریسمس متنفرم! از انسان بودن لذت ببرین! شماها چندش و ضایعین!

ریک: اوه، باورنکردنیه یه مشت... یه مشت روبات، آدمهای کامپیوتری داریم که با کله‌های چپونده تو صفحه‌ کامپیوتر دور هم نشستن. شماها خبر دارید که مسیح امروز متولد شده؟ عیسی مسیح، ناجی ما، امروز متولد شده. شششما شما مردم اصلاً انسانید؟ این چه جور کریسمسیه؟ 

ایتن: اونها توی بدن من بودن؟ یعنی... داشتن پارک می‌ساختن؟
ریک: اونها دارن توی بدنت یه تیکه گوه می‌سازن، ایتن!! اونها دارن یه بنای یادبود برای مصالحه می‌سازن!! لعنت بهشون. لعنت به اون آدمها. لعنت به همه این چیزها، ایتن.
ایتن: ایول. و کی پول من رو می‌ده؟

 

نکات جزئی


  • نام این قسمت (Anatomy Park) است که به فیلم «پارک ژوراسیک»۱ اشاره دارد.
  • در این قسمت، ارجاعات بالقوه‌ای به رمان معروف «اولیس»۲ از «جیمز جویس»۳ وجود دارد.
    رابطه‌ی جویس اسمیت و جیکوب که با آگاهی لئونارد اسمیت (شوهر جویس) برقرار است، نظیر رابطه‌ی زناکارانه مالی بلوم۴ و بلیزس بویلان۵ در رمان «اولیس» است. علاوه بر این، نام شخصیت‌هایی که در این قسمت حاضر می‌شوند با نام شخصیت‌های رمان اولیس همانند است: دکتر زنون بلوم۶ که در نام خانوادگی با شخصیت اصلی رمان، لئوپلد بلوم۷ شریک است. جویس اسمیت که نامش با نام خانوادگی نویسنده رمان، جیمز جویس یکیست. و لئونارد و جیکوب که نامشان، شباهتی قابل توجه به شخصیت‌های دیگر رمان دارد.
  • برخی از عناصر داستانی این قسمت نیز به فیلم «سفر شگفت‌انگیز»۸ از «ریچارد فلایشر»۹ شباهت دارد. در فیلم، گروهی از سربازان برای نجات جان دانشمندی وارد بدن او می‌شوند.
  • در بخشی از «پارک آناتومی»۱۰، موجودات کوچک روبات‌گونه‌ای در حالی که مورتی و همراهانش از مجرای روده کوچک می‌گذرند، ترانه‌ی «این یه روده کوچیک کوچیک کوچیکه»۱۱ را می‌خوانند. این صحنه به قسمتی از شهربازی‌های «دنیای دیزنی»۱۲ اشاره دارد که در آن ترانه «این یه دنیای کوچیک کوچیک کوچیکه»۱۳ خوانده می‌شود.
  • وقتی «پانچو»۱۴ درباره کسانی که برای کشتار انسان‌ها حاضر به پرداخت پول زیادی هستند، صحبت می‌کند، به «آدمهای در اینترنت که فقط با کارتون ژاپنی‌های نوجوان ارضا می‌شوند»، اشاره می‌کند. این کنایه‌ایست به اوتاکوها۱۵، افرادی که علاقه وافری به فرهنگ ژاپنی، به ویژه انیمه و مانگا دارند.
  • بر بازوی پانچو، خالکوبیِ دستی با یک خنجر وجود دارد که اشاره‌ایست به همین خالکوبی بر روی سینه «واتکین تودور جونز»۱۶ (معروف به نینجا)، خواننده گروه «دی انتورد»۱۷.
  • شمایل هیولای «هپاتیت آ»۱۸ براساس هیولای فیلم «کلاورفیلد»۱۹ است.
  • نام شخصیت پانچو از روی یکی از شخصیت‌های فیلم «غارتگر»۲۰ انتخاب شده است.
  • درخت‌های کریسمس روی پلیور جری برعکسند. «وید رندالف»۲۱، یکی از نویسندگان سریال، در تفسیر صوتی قسمت به این نکته اشاره می‌کند.
  • نام یکی از بخش‌های پارک آناتومی، «کبد متروکه» است که به فیلم «عمارت متروکه»۲۲ اشاره دارد.
  • بخش «دزدان دریایی لوزالمعده»۲۳ در پارک آناتومی ارجاعیست به بخش «دزدان دریایی» شهربازی‌های دیزنی که در آن به دلیل سن پایین بچه‌ها، از دزدان دریایی زن استفاده می‌شده تا بر تجاوزگر بودن دزدان دریایی سرپوش گذاشته شود. ریک در یکی از دیالوگ‌هایش، به این نکته اشاره می‌کند: «حتی ماست‌مالیش هم نمی‌کنیم، مورتی. منظورم اینه، دزدان دریاییش واقعاً تجاوزگرن.»

 

عکس‌ها



پوستر عزیز جوهری

 

 

پانویس


۱. Jurassic Park فیلمی در ژانر علمی تخیلی محصول سال ۱۹۹۳ به کارگردانی استیون اسپیلبرگ
۲. Ulysses سومین اثر جیمز جویس که سال ۱۹۲۲ در پاریس منتشر شد. این رمان، امروز به عنوان شاهکار ادبیات قرن بیستم شناخته می‌شود.
۳. James Joyce نویسنده ایرلندی
۴. Molly Bloom
۵. Blazes Boylan
۶. Dr. Xenon Bloom
۷. Leopold Bloom
۸. Fantastic Voyage فیلم آمریکایی در ژانر علمی-تخیلی ساخت سال ۱۹۶۶
۹. Richard Fleischer کارگردان آمریکایی
۱۰. Anatomy Park
۱۱. It's a Small, Small, Small Intestine
۱۲. Disney World
۱۳. It's a Small, Small, Small World
۱۴. Poncho
۱۵. Otaku
۱۶. Watkin Tudor Jones
۱۷. Die Antwoord نام گروه موسیقی در سبک رپ، در زبان آفریقایی به معنای جواب
۱۸. Hepatitis A
۱۹. Cloverfield فیلم آمریکایی در ژانر ترسناک و علمی-تخیلی به کارگردانی مت ریوز و تهیه‌کنندگی جی. جی. آبرامز است
۲۰. Predator فیلمی به کارگردانی جان مک‌تیرنان، محصول سال ۱۹۸۷ در ژانر علمی تخیلی و ترسناک با بازی آرنولد شوارتزنگر
۲۱. Wade Randolph
۲۲. The Haunted Mansion فیلمی به کاگردانی راب مینکاف در ژانر فانتزی، ترسناک و کمدی با بازی ادی مورفی
۲۳. Pirates of the Pancreas

ریک مورتی - فصل ۱ قسمت ۱

دیالوگ‌ها


مورتی: خارق العاده بود ریک.
ریک: آره مورتی، اگه از اون خوشت اومد، دیگه اینو ببینی واقعاً کفت می‌بره. 
مورتی: این چچچیه؟
ریک: یه وسیله‌ست مورتی، که وقتی تو گوشت بذاریش، می‌تونی بری تو خواب مردم مورتی. درست مثل همون فیلمه که همه‌ش ازش تعریف می‌کردی. 
مورتی: درباره «اینسپشن» حرف می‌زنی؟
ریک: آره مورتی. این قراره خیلی شبیه اون باشه، به جز این که، می‌دونی، شاید با عقل جور در بیاد.
مورتی: اینسپشن با عقل جور در می‌اومد.
ریک: مجبور نیستی برای تحت تأثیر قرار دادن من زور بزنی مورتی!

جری: هی، صبر کن، یه دقه وایسا ریک. احیاناً یه چیز عجیب علمی نداری که بتونی سر همش کنی تا شاید این سگ رو یه کم باهوشتر کنه؟
ریک: فکر می‌کردم هدف اصلی از سگ داشتن، احساس برتری کردنه جری. اگه جای تو بودم این کار رو نمی‌کردم. 

ریک: الله ووو اکبر! ما می‌خوایم کنترل این هواپیما رو به دست بگیریم! می‌خوایم یازده سپتامبرش کنیم مگه این که مورتی اسمیت نمره‌های بهتری تو ریاضی بگیره! [آقای گلدنفولد از جایش بلند می‌شود] هی! گفتم کسی تکون نخوره رفیق!
گولدنفولد: اسمم رفیق نیست. گولدنفولد ـه. خوشبختم بابت مادری کردنتون! [چند بیسکویت را به سمت ریک و مورتی پرتاب می‌کند]
ریک: پناه بگیر مورتی!! [گولدنفولد با دو تفنگ تهاجمی تیراندازی می‌کند]
گولدنفولد: آآآآآآآآآه‌!!!!!
مورتی: اووه!!
ریک: گولدنفولد بیشتر از اون چیزی که فکر می‌کردم اینجا کنترل داره! منظورم اینه که یارو معلم ریاضی دبیرستانه! فففکر نمی‌کردم اینقدر رؤیاپرداز فعالی باشه! باید کارشو بسازیم تا بیدار بشه مورتی! ولی نباید بمیریم! اگه تو رؤیای کس دیگه‌ای بمیری، تو واقعیت هم می‌میری مورتی! 
مورتی: چی؟!! شوخی می‌کنی؟! اووووه...!!
ریک: بچه نباش! تو زندگی واقعی هم همیشه از تیر خوردن فرار می‌کنی مورتی، فقط همون کار رو اینجا هم بکن و چیزیمون نمی‌شه!

اسکری تری: به کابوست خوش اومدی، عوضی!
ریک: اوه، بزن بریم!
■ مورتی: اوووه!!! یا خدا!
ریک: به نظر میاد یه تقلید کاملاً قانونی از یه شخصیت فیلم‌های ترسناک دهه هشتاده که در عوض چاقو به جای انگشتهاش، شمشیر کوچیک داره.
اسکری تری: من اسکری تری ام!! می‌تونی فرار کنی ولی نمی‌تونی قایم بشی عوضی! 

اسنافلز: بیضه‌هام کجاست سامر؟ بیضه‌هام کجاست سامر؟ برداشته شدن. کجا رفتن؟
سامر: اوه. بازجویی پرتنشی بود اسنافلز.
■ اسنافلز: من رو با اون اسم صدا نکن! [آینه پشت سرش را می‌شکند؛ سامر جیغ می‌زند] اسنافلز اسم دوران بردگیمه. الان باید اسنوبال صدام کنی، چون پشمهام خوشگل و سفیدن.
سامر: خب، اسنوبال. فقط آروم باش، باشه؟ داری می‌ترسونیم.
اسنوبال: [بر روی تخت سامر می‌رود] می‌ترسونمت؟ بهم بگو سامر، اگه یه آدم با پاهای کوتاه به دنیا می‌اومد، با یه آدم ناقص دیگه جفتش می‌زدن و بچه‌هاشون رو مثل سگ‌های پاکوتاه به نمایش میذاشتن؟
سامر: آمم.
[جری و بث وارد اتاق خواب سامر می‌شوند]
جری: هی... اوه، واو... خب، همه چیز مرتبه اینجا؟
■ اسنوبال: جری، اومدی که دوباره صورتم رو بمالی توی ادرار؟
جری: نه! نه، ما فقط... آم، داشتیم می‌دیدیم که سامر می‌خواد... آه...
بث: بیاد به، آم، یکی از قدم زدنهای معروف شبانه خانوادگیمون یا نه!
سامر: آره، حتماً. بریم.
[سگی دیگر راه عبور جری، بث و سامر را سد می‌کند]
■ اسنوبال: وقتی قدم می‌زنید که موقع قدم زدن باشه.

[لحظه‌ای بعد از این که ریک با چوب به سر فایدو، خدمتکار مورتی می‌کوبد]
مورتی: ریک! فکر کردم که مردی!
ریک: نه نه نه، فقط داشتم نقش بازی می‌کردم. یه خبر خوب مورتی، همه این جریان‌ها خیلی زود تموم میشه.
مورتی: چی؟
ریک: این یه خوابه مورتی! ما توی خواب سگت هستیم. شبی که سگ‌ها ما رو اسیر کردن، بعد از این که گریه کردی و تو شلوارت ریدی، ما همه خوابیدیم. بعد من از اون دستگاه تلقین رویا استفاده کردم تا دوتامون رو وارد خواب اسنافلز کنم.
مورتی: ولی... انگار یه سال گذشته!
ریک: فقط شش ساعت گذشته. سرعت زمان خواب یک... یک‌صدم واقعیته، و زمان سگ‌ها هم یک‌هفتم زمان آدمهاست. پس می‌دونی... هر روز اینجا مثل یه دقه می‌مونه. شبیه اینسپشنه مورتی. اگه احمقانه و گیج کننده‌ست، پس فیلم مورد علاقه همه‌ست.
مورتی: اوه مرد! واقعاً از این زندگی خوشم می‌اومد! خب، حداقل واقعاً نریدم به شلوارم.
ریک: نه نه، اون اتفاق قبل از این که به خواب بری افتاد مورتی. الان تو گه خودت خوابیدی. [همخوابه‌های مورتی تخت را ترک می‌کنند] از تمام اتفاقاتی که برات افتاد، اون تنها اتفاق واقعی بود که، میی‌دونی، این که به شلوارت ریدی. منظورم اینه اون بیرون وضع خرابیه. یه کمش رو دستام ریخته بود مورتی و رو دستگاه تلقین رویا. یه تیکه‌ش افتاد تو دهنم.
مورتی: اوه، خدایا. جدی؟
ریک: ببین، نننننگرانش نباش مورتی. بیا این‌ها رو بخور مورتی. این‌ها رو بخور.
مورتی: [قرص‌ها را زیر می‌دهد] این قرص‌ها قراره بیدارم کنن یا همچین چیزی؟
ریک: تقریباً. کلیه‌هات رو از کار میندازن.
مورتی: چـــی؟!!
ریک: برای اجرای نقشه لازمه مورتی. غمت نباشه مشتی.

 

نکات جزئی


  • نام این قسمت به فیلم «مرد چمن‌زن»۱ اشاره دارد که در آن دانشمندی دیوانه به یک باغبان معلول، هوشی فراانسانی می‌بخشد.
  • دنیایی که سگ‌ها بر آن فرمانروایی می‌کنند و دیالوگ ریک در انتهای قسمت، ارجاعیست به پایلوت سریال «دنیای سگ‌ها»۲ از جاستین رویلند برای شبکه کارتون نتورک۳ که ساخت آن به تعویق افتاد. دیالوگ ریک، این ایده را در ذهن ایجاب می‌کند که شاید روزی رویلند، تصمیم به ساخت ادامه سریال «دنیای سگ‌ها» بگیرد.
  • در صحنه‌ای که ریک به اسنافلز۴ قدرت درک بیشتری اهدا می‌کند، سهواً او را «رافلز»۵ صدا می‌زند. «رافلز» نام انسانیست که حیوان خانگی خانواده «داگرسون»۶ در سریال «دنیای سگها»ست.
  • وقتی اسنافلز و ارتش سگ‌هایش زمین را به قصد بعدی دیگر ترک می‌کنند، جری زیر گریه می‌زند و می‌گوید: «مثل آخر فیلم Old Yeller ـه». Old Yeller نام فیلم خانوادگی کلاسیکیست، ساخت سال ۱۹۵۷، درباره عشق پسری به سگ وفادارش.
  • پوستری که پشت کاناپه آقای گولدفولد بر دیوار چسبانده شده، همان پوستر قاب شده‌ایست که شخصیت «دیک هالورَن»۷ از فیلم «تلألو»۸، در آپارتمانش بالای تلویزیون آویزان کرده. عنوان پوستر «رویایی فراطبیعی»۹ است و تصویر آن به «عزیزی جوهری»۱۰، مدل سیاهپوست دهه ۷۰ تعلق دارد.
  • دو پوستر شخصیت «وجیتا»۱۱ از مجموعه مانگای «دراگون بال»۱۲ و «الکس دلارج»۱۳ از فیلم «پرتقال کوکی»۱۴، بر دیوار اتاق خواب سامر چسبانده شده است.
  • در طول مستندی که از تلویزیون پخش می‌شود، سگی در حال بازی بسکتبال نشان داده شده که ارجاعیست به فیلم آمریکایی Air Bud ساخت سال ۱۹۹۴.
  • ریک، در یکی از صحنه ها به فیلم «تلقین»۱۵ اشاره دارد و آن را احمقانه و بی معنی توصیف می‌کند و می‌گوید: «اگه احمقانه و گیج کننده ست، پس فیلم مورد علاقه همه ست.» 
  • طرح کلی داستان سفر به خواب در خواب، برگرفته از فیلم «تلقین» ساخته کریستوفر نولان۱۶ است.
  • صحنه‌ای شبیه به سکانس اتاق دیگ بخار از فیلم «کابوس در خیابان الم»۱۷ نشان داده می‌شود که شخصیتی مشابه «فردی کوگر»۱۸ در آن حضور دارد.
  • اسنافل خودش را «اسنوبال»۱۹ می‌نامد که به شخصیت اسنوبال، خوک رهبر انقلاب در رمان «مزرعه حیوانات»۲۰ از جُرج اورول۲۱ اشاره دارد.
  • صحنه‌ای که سگ‌ها دارند ورق بازی می‌کنند به نقاشی معروف «دوستی در احتیا»۲۲ از «کاسیوس کولیج»۲۳ اشاره دارد. این نقاشی یکی از آثار مجموعه «سگهای پوکرباز»۲۴ اوست.
  • ریک و مورتی در نهایت به عمق پنج خواب در ذهن آقای گولدنفولد نفوذ می‌کنند.
    نخست به خواب خود آقای گولدنفولد، سپس به خواب خانم پنکیک۲۵ (شخصیتی تلویزیونی که در خواب آقای گولدنفولد، مهماندار هواپیماست)، بعد به خواب قنطورِسی وسط یک مجلس عیاشی‌ که خانم پنکیک در خوابش می‌بیند، بعد به خواب دخترک شبح‌واری در یک اتاق دیگ بخار که قنطورِس در خوابش می‌بیند (که همان خواب قبلیست) و در آخر به خواب اسکِری تِری۲۶ (شخصیتی شبیه به فردی کوگر از فیلم کابوس خیابان الم)

 

عکس‌ها



پوستر عزیز جوهریاسکری تریاتاق خواب سامرنقاشی دوستی در احتیا

 

 

پانویس


۱. The Lawnmower Man
۲. Dog World
۳. Cartoon Network
۴. Snuffles
۵. Ruffles
۶. Doggerson خانواده‌ای از سگ‌های انسان‌نما در پابلوت سریال دنیای سگ‌ها
۷. Dick Halloran شخصیت آشپز هتل در فیلم «تلألو» با بازی اسکاتمن کراترز
۸. The Shining فیلم آمریکایی محصول سال ۱۹۸۰ در ژانر ترسناک و روانشناسانه ساخته استنلی کوبریک که از رمانی با همین نام از استیون کینگ اقتباس شده‌است
۹. Supernatural Dream
۱۰. Azizi Johari
۱۱. Vegeta
۱۲. Dragon Ball یک مجموعه مانگای ژاپنی که توسط آکیرا توریاما نوشته و طراحی شده‌‌است
۱۳. Alex DeLarge شخصیت اصلی فیلم پرتقال کوکی با بازی مالکوم مک‌داول
۱۴. A Clockwork Orange فیلمی محصول سال ۱۹۷۱ ساخته استنلی کوبریک که از رمانی با همین نام از آنتونی برجس اقتباس شده‌است
۱۵. Inception فیلمی آمریکایی محصول سال ۲۰۱۰ در ژانر علمی تخیلی و دلهره‌آور به کارگردانی کریستوفر نولان
۱۶. Christopher Nolan کارگردان، فیلم‌نامه‌نویس و تهیه‌کننده بریتانیایی-آمریکایی
۱۷. A Nightmare on Elm Street فیلم آمریکایی در ژانر ترسناک و فانتزی محصول سال ۱۹۸۴ به کارگردانی وس کریون
۱۸. Freddy Kruger شخصیت اصلی فیلم کابوس در خیابان الم
۱۹. Snowball
۲۰. Animal Farm
۲۱. George Orwell اریک آرتور بلر، با نام مستعار جرج اورول، داستان‌نویس، روزنامه‌نگار، منتقد ادبی و شاعر انگلیسی
۲۲. A Friend in Need
۲۳. Cassius Marcellus هنرمند آمریکایی که بیشتر به خاطر نقاشی‌هایش از سگهای پوکر باز شناخته شده‌است
۲۴Dogs Playing Poker مجموعه نقاشی از کاسیوس کولیج
۲۵. Mrs. Pancakes
۲۶. Scary Terry

ریک مورتی - فصل ۱ قسمت ۱

دیالوگ‌ها


جری: با کمال احترام ریک، چی دارم می‌گم؟ با کدوم کمال احترام؟ چطوری قراره پسرم درس‌هاش رو پاس کنه وقتی که هر شب برای آزمایش‌های علمی تخیلیت می‌بریش بیرون؟

■ ریک: گوش کن جری، نننمی‌خوام پام رو از گلیمم درازتر کنم. اینجا خونه توئه. اینجا دنیای توئه. تو یه ژولیوس سزار واقعی هستی. ولی یه چچیزی... بهت می‌گم که چه حسی درباره مدرسه دارم. یه وقت تلف کردنه. مشتی آدم که دور هم می‌گردن و به همدیگه می‌خورن. یییارویی که جلو وایستاده می‌گه «دو به اضافه دو»، آدم‌های عقب می‌گن «چهار». بعد زنگ می‌خوره و بهت یه پاکت شیر و یه تیکه کاغذ می‌دن که می‌گه می‌تونی بری برا خودت برینی یا یه همچین چیزی. منظورم اینه که مدرسه جای آدم‌های باهوش نیست؛ و می‌دونم که این چندان نظر متداولی نیست ولی عقیده من درباره مسئله‌ست.

[مورتی در کلاس به خواب می‌رود و رؤیایی درباره سینه‌های جسیکا می‌بیند]
مورتی: سلام جسیکا.
جسیکا: می‌شه این‌ها رو بهت نشون بدم؟ [سینه‌بند خود را باز می‌کند]
مورتی: اوه، هههر دوتاشون عالین. ممنونم.
جسیکا: می‌دونی اسمشون رو چی گذاشتم؟ مورتی کوچولوهام!
مورتی: اوه، باعث افتخاره... و یه کم عجیب.

جسیکا: می‌دونی ازت می‌خوام باهاشون چی کار کنی؟
مورتی: اسمشون رو عوض کنم؟
جسیکا: فشارشون بدی. زور بزنی روشون. حالیشون کنی. ببینی می‌تونی به هم بزنیشون. منظورم اینه که واقعاً بری تو کارشون و ناکارشون کنی. نگو نه!
مورتی: اوه، خب، باشه جسیکا. بببذار یه امتحانی بکنیم. [شروع می‌کند به مالاندن سینه‌های جسیکا]
جسیکا: ممم. آه مورتی. داری چی کار می‌کنی باهام؟
مورتی: آمم... ففقط دارم نهایت تلاشم رو می‌کنم.
[همین حین، در زندگی واقعی، مورتی در حال مالاندن سینه‌های آقای گولدنفولد که عصبانی است...] 
آقای گولدنفولد: مورتی! داری چی کار می‌کنی باهام!؟
مورتی [در حالت خواب و خلسه]: جسیکا.
■ آقای گولدنفولد: مورتی!
مورتی: جسیکا.
■ آقای گولدنفولد [با عصبانیت کمتر]: پنج دقه دیگه به این کار ادامه بدی، دیگه عصبانی می‌شم.
[آقای گولدنفولد کمی مایل به عقب می‌شود و از لحظه لذت می‌برد]

مورتی: ججسیکا. جسیکا.
■ آقای گولدنفولد: تقصیر من نیست که این اتفاق داره می‌افته.

■ ریک: گوش کن... من به کمکت احتیاج دارم مورتی. منظورم اینه که ما... ما باید گورمون رو از اینجا گم کنیم و به کارمون برسیم. [دو بار آروغ می‌زند] کار مهمیه، زود باش مورتی.
مورتی: نمی‌دونم ریک. ننمی‌تونم دوباره مدرسه رو ول کنم.
ریک: اصلاً می‌دونی چقدر می‌تونه اوضاع اون بیرون خطرناک بشه مورتی؟ چی فکر کردی... این که خودم دست تنها می‌تونم انجامش بدم؟ زود باش.
مورتی: اوه خدایا. باشه. به نظرم بتونم تاریخ رو بپیچونم.

 [جری عمداً یک بروشور را بر روی زمین می‌اندازد]
■ جری [با لحن و حالتی ساختگی]: اوه! این چیه روی زمین؟ یه بروشور برای یه خانه سالمندان خیلی شیک. هی، عزیزم، یه فکر خرکی! بیا بابات رو بذاریم اونجا. [با لحن جدی] بیا بابات رو بذاریم توی خانه سالمندان.
[بث با حالتی بسیار عصبانی، چشم در چشم جری می‌شود و دستگاه کنترل ضربان قلب، شروع به زدن بوق ممتد می‌کند]
تام [یکی از دستیاران بث که خارج از کادر است]: داریم از دستش می‌دیم.
بث: هی، تام! ما هم می‌فهمیم داریم از دستش می‌دیم. [و با شدت داد می‌زند] می‌تونیم صدای بوق رو بشنویم!

ریک: وقتی به گمرک رسیدیم مورتی، ازت می‌خوام که این دونه‌ها رو ببری به دستشویی، و ازت می‌خوام که تا ته توی کونت بذاریشون.
مورتی: توی کونم؟
ریک: تا ته توی کونت بذارشون، تا جایی که جا می‌شن.
مورتی: اوه خدایا، ریک. واقعاً دوست ندارم مجبور باشم این کار رو بکنم.
ریک: خب، یه نفر باید این کار رو بکنه مورتی. ایین دونه‌ها از گمرک رد نمی‌شن مگه این که تو باسن کسی باشن؛ و از مال من که بیرون می‌افتن. چون زیاد این کار رو کردم. منظورم اینه که تو جوونی. تموم زندگیت رو پیش روت داری؛ و حفره مقعدت هنوز تنگ و در عین حال انعطاف‌پذیره. باید به خاطر بابابزرگ این کار رو بکنی مورتی. بباید این دونه‌ها بذاری تو کونت. 
مورتی: تو کونم؟
ریک: یالا مورتی. لطفاً مورتی. باید این کار رو بکنی مورتی.
مورتی: اوه مرد.

[ریک و مورتی در حال فرار از دست مأموران گمرکند]
ریک: باید مختصات رفتن به خونه رو تو دستگاه وارد کنم مورتی. [تفنگی را به سمت مورتی پرت می‌کند] هوام رو داشته باش.
مورتی: اوه، مرد. منظورم اینه... می‌دونی... من ننمی‌خوام به کسی شلیک کنم.
ریک: اونها فقط روباتن مورتی. اشکالی نداره بهشون شلیک کنی. اونها روباتن.
[مورتی شلیک می‌کند و پای یکی از مأموران قطع می‌شود و شروع به خونریزی می‌کند]
مأمور زخمی: آه. پام قطع شد.
مأموری دیگر [در حالی که مأمور زخمی را در آغوش گرفته]: گلن داره از خونریزی می‌میره! یکی به زن و بچه‌هاش خبر بده!
مورتی: اونها که روبات نیستن ریک!

ریک: حرفم استعاره بود مورتی. اونها مأمورهای مقرراتی دولتن. براشون احترامی قائل نیستم. فقط به تیراندازی ادامه بده. نمی‌دونی زندون‌های اینجا چه شکلیه!

جری [با عصبانیت]: اوه، ببین عزیزم. پسرمونه با آلبرت «عنیشتین».
بث [با سردرگمی]: چـی؟
جری [با حالتی بهانه‌گیر]: من یه پدر عصبانیم نه یه بداهه‌گو.

 

نکات جزئی


  • ۱۱۳ بار نام مورتی در این قسمت گفته می‌شود.
  • در این قسمت، بر اساس صحبت ریک با سامر سر میز صبحانه، مشخص می‌شود که او یک خداناباور۱ است.
  • در یکی از صحنه‌ها بث می‌گوید که جراح قلب است و جری در مقابل جواب می‌دهد «خب، قلب اسب‌ها». بث نسبت به این حرف عصبانی می‌شود و جری به سرعت با گفتن «بیا دوباره این دعوا رو شروع نکنیم» از ادامه بحث جلوگیری می‌کند. این اولین صحنه از سری صحنه‌هاییست که جری ناامیدی‌اش را نسبت به شغل بث ابراز می‌کند. این که او یک جراح واقعی نیست و تنها بر روی اسب‌ها جراحی ‌می‌کند نه آدم‌ها.
  • خانه‌های بعد سی-۳۵، رنگارنگ، معوج و از زمین برآمده‌اند که به خانه‌های مجسم شده در کتاب «گربه در کلاه»۲ از دکتر سوس۳، شباهت دارند.
  • این قسمت، تنها قسمتی است که صحنه‌ای بعد از تیتراژ پایانی ندارد.
  • در این قسمت، صدای شخصیت ریک کمی متفاوت به نظر می‌رسد و به پختگی کامل نرسیده. صدای او بیشتر به شخصیت «داک اسمیت»۴ در انیمیشن کوتاه «The Real Animated Adventures of Doc and Mharti» نزدیک است.
  • جواب ۴ تا از ۶ تا سوال امتحان ریاضی مورتی، ۱۰ است.
  • در کلاس آقای گولدنفولد، شخصیتی در پس‌زمینه وجود دارد که تی‌شرتی با طرح سر «بارت سیمپسون»۵ که به رنگ آبیست، پوشیده. این دانش‌آموز در صحنه‌ای که مورتی در حال مالاندن سینه‌های آقای گولدنفولد است، به وضوح نشان داده شده و در چند صحنه‌ی دیگر نیز حضور دارد.
  • در صحنه آغازین سکانس «گمرک میان بعدی»، سایه‌های متعددی از شخصیت‌های مختلفی را می‌بینیم که چندین شخصیت مشهور میان آن‌ها قابل شناسایی‌اند:
    • تام سروو۶، روبات کراو تی.۷ و جیپسی۸ از سریال کمدی علمی-تخیلی ۹Mystery Science Theater 3000
    • بیگ بِرد۱۰ و آقای اسنافِلاپگس۱۱ از سریال سسمی استریت۱۲
    • زنومورف۱۳ (موجود فرازمینی) از فیلم بیگانه۱۴
    • ماروین مریخی۱۵ از سری کارتون‌های لونی تونز۱۶ و مری ملودیز۱۷
    • شخصیت فصایی از بازی آرکید متجاوزین فضا۱۸
    • The Mooninites از سریال ۱۹Aqua Teen Hunger Force
    روبات از فیلم لاپوتا: قلعه‌ای در آسمان۲۰
    • کلاتو۲۱ از فیلم روزی که دنیا از حرکت ایستاد۲۲
    • تاسکن ریدرها۲۳ از سری فیلم‌های جنگ ستارگان۲۴

    • شخصیت کیو*برت۲۵ از بازی آرکید کیو*برت
    و ...
  • در صحنه عبور ریک و مورتی از گمرک میان بعدی، موجودی زرد رنگ همراه آن‌ها در صف ایستاده که به نژاد «فِرِنگی»۲۶ در سریال «پیشتازان فضا»۲۷ شباهت دارد.
  • ریک در صحنه فرار از دست مأموران گمرک، مختصات مقصد را در دستگاه سفر میان بعدی وارد می‌کند که از نظر ظاهری و کارآیی به «استارگیت»۲۸ شبیه است.

 

عکس‌ها



صحنه تی شرت بارت سیمپسونخانه‌های بعد سی-۳۵سکانس گمرک میان بعدیسکانس گمرک میان بعدیفِرِنگیاستارگیت

 

 

پانویس


۱. Atheist
۲. Cat in the Hat
۳. Dr. Seuss تئودور سوس گایزل، مشهور به دکتر سوس، نویسنده آمریکایی کتاب‌های کودکان و برنده جایزه پولیتزر در سال ۱۹۸۴
۴. Doc Smith
۵. Bart Simpson یکی از شخصیت‌های اصلی انیمیشن سیمپسون‌هاست. در سیمپسون‌ها، شخصیت‌ها به رنگ زردند
۶. Tom Servo یکی از دو شخصیت‌های اصلی روبات سریال MST3K
۷. Crow T. Robot یکی از دو شخصیت‌های اصلی روبات سریال MST3K
۸. Gypsy یکی از شخصیت‌های روبات سریال MST3K
۹. Mystery Science Theater 3000 سریال کمدی علمی-تخیلی آمریکایی ساخته جوئل هاجسون
۱۰. Big Bird یکی از شخصیت‌های سریال سسمی استریت که شکل پرنده‌ای بزرگ و زرد است
۱۱. Mr. Snuffleupagus یکی از شخصیت‌های سریال سسمی استریت که شکل فیلی قهوه‌ای رنگ است 
۱۲. Sesame Street سریال آمریکایی مخصوص کودکان
۱۳. Xenomorph
۱۴. Alien فیلم آمریکایی در ژانر علمی-تخیلی و ترسناک به کارگردانی ریدلی اسکات
۱۵. Marvin the Martian شخصیتی از کارتون‌های کلاسیک لونی تونز و مری ملودیز
۱۶. Looney Tunes سری کارتون کوتاه آمریکایی است که توسط استودیو برادران وارنز تهیه شده
۱۷. Merrie Melodies سری کارتون کوتاه آمریکایی است که توسط استودیو برادران وارنز تهیه شده
۱۸. Space Invaders یک بازی آرکید
۱۹Aqua Teen Hunger Force سریال انیمیشن آمریکایی در ژانر کمدی که از شبکه ادالت سویم پخش می‌شود
۲۰. Castle in the Sky فیلم پویانمایی به کارگردانی هایائو میازاکی
۲۱. Klaatu
۲۲. The Day the Earth Stood Still فیلمی آمریکایی در ژانر علمی-تخیلی ساخته سال ۱۹۵۱ 
۲۳. Tusken Raiders 
۲۴. Star Wars سری فیلم‌های جنگ ستارگان در ژانر علمی-تخیلی ساخته جورج لوکاس
۲۵. Q*bert
۲۶. Ferengi
۲۷. Star Trek سریال آمریکایی در ژانر علمی-تخیلی
۲۸. Stargate فیلم آمریکایی در ژانر علمی-تخیلی و ماجراجویانه ساخته رولند امریش که سال ۱۹۹۴ منتشر شد