دیالوگها
■ جری: با کمال احترام ریک، چی دارم میگم؟ با کدوم کمال احترام؟ چطوری قراره پسرم درسهاش رو پاس کنه وقتی که هر شب برای آزمایشهای علمی تخیلیت میبریش بیرون؟
■ ریک: گوش کن جری، نننمیخوام پام رو از گلیمم درازتر کنم. اینجا خونه توئه. اینجا دنیای توئه. تو یه ژولیوس سزار واقعی هستی. ولی یه چچیزی... بهت میگم که چه حسی درباره مدرسه دارم. یه وقت تلف کردنه. مشتی آدم که دور هم میگردن و به همدیگه میخورن. یییارویی که جلو وایستاده میگه «دو به اضافه دو»، آدمهای عقب میگن «چهار». بعد زنگ میخوره و بهت یه پاکت شیر و یه تیکه کاغذ میدن که میگه میتونی بری برا خودت برینی یا یه همچین چیزی. منظورم اینه که مدرسه جای آدمهای باهوش نیست؛ و میدونم که این چندان نظر متداولی نیست ولی عقیده من درباره مسئلهست.
[مورتی در کلاس به خواب میرود و رؤیایی درباره سینههای جسیکا میبیند]
■ مورتی: سلام جسیکا.
■ جسیکا: میشه اینها رو بهت نشون بدم؟ [سینهبند خود را باز میکند]
■ مورتی: اوه، هههر دوتاشون عالین. ممنونم.
■ جسیکا: میدونی اسمشون رو چی گذاشتم؟ مورتی کوچولوهام!
■ مورتی: اوه، باعث افتخاره... و یه کم عجیب.
■ جسیکا: میدونی ازت میخوام باهاشون چی کار کنی؟
■ مورتی: اسمشون رو عوض کنم؟
■ جسیکا: فشارشون بدی. زور بزنی روشون. حالیشون کنی. ببینی میتونی به هم بزنیشون. منظورم اینه که واقعاً بری تو کارشون و ناکارشون کنی. نگو نه!
■ مورتی: اوه، خب، باشه جسیکا. بببذار یه امتحانی بکنیم. [شروع میکند به مالاندن سینههای جسیکا]
■ جسیکا: ممم. آه مورتی. داری چی کار میکنی باهام؟
■ مورتی: آمم... ففقط دارم نهایت تلاشم رو میکنم.
[همین حین، در زندگی واقعی، مورتی در حال مالاندن سینههای آقای گولدنفولد که عصبانی است...]
■ آقای گولدنفولد: مورتی! داری چی کار میکنی باهام!؟
■ مورتی [در حالت خواب و خلسه]: جسیکا.
■ آقای گولدنفولد: مورتی!
■ مورتی: جسیکا.
■ آقای گولدنفولد [با عصبانیت کمتر]: پنج دقه دیگه به این کار ادامه بدی، دیگه عصبانی میشم.
[آقای گولدنفولد کمی مایل به عقب میشود و از لحظه لذت میبرد]
■ مورتی: ججسیکا. جسیکا.
■ آقای گولدنفولد: تقصیر من نیست که این اتفاق داره میافته.
■ ریک: گوش کن... من به کمکت احتیاج دارم مورتی. منظورم اینه که ما... ما باید گورمون رو از اینجا گم کنیم و به کارمون برسیم. [دو بار آروغ میزند] کار مهمیه، زود باش مورتی.
■ مورتی: نمیدونم ریک. ننمیتونم دوباره مدرسه رو ول کنم.
■ ریک: اصلاً میدونی چقدر میتونه اوضاع اون بیرون خطرناک بشه مورتی؟ چی فکر کردی... این که خودم دست تنها میتونم انجامش بدم؟ زود باش.
■ مورتی: اوه خدایا. باشه. به نظرم بتونم تاریخ رو بپیچونم.
[جری عمداً یک بروشور را بر روی زمین میاندازد]
■ جری [با لحن و حالتی ساختگی]: اوه! این چیه روی زمین؟ یه بروشور برای یه خانه سالمندان خیلی شیک. هی، عزیزم، یه فکر خرکی! بیا بابات رو بذاریم اونجا. [با لحن جدی] بیا بابات رو بذاریم توی خانه سالمندان.
[بث با حالتی بسیار عصبانی، چشم در چشم جری میشود و دستگاه کنترل ضربان قلب، شروع به زدن بوق ممتد میکند]
■ تام [یکی از دستیاران بث که خارج از کادر است]: داریم از دستش میدیم.
■ بث: هی، تام! ما هم میفهمیم داریم از دستش میدیم. [و با شدت داد میزند] میتونیم صدای بوق رو بشنویم!
■ ریک: وقتی به گمرک رسیدیم مورتی، ازت میخوام که این دونهها رو ببری به دستشویی، و ازت میخوام که تا ته توی کونت بذاریشون.
■ مورتی: توی کونم؟
■ ریک: تا ته توی کونت بذارشون، تا جایی که جا میشن.
■ مورتی: اوه خدایا، ریک. واقعاً دوست ندارم مجبور باشم این کار رو بکنم.
■ ریک: خب، یه نفر باید این کار رو بکنه مورتی. ایین دونهها از گمرک رد نمیشن مگه این که تو باسن کسی باشن؛ و از مال من که بیرون میافتن. چون زیاد این کار رو کردم. منظورم اینه که تو جوونی. تموم زندگیت رو پیش روت داری؛ و حفره مقعدت هنوز تنگ و در عین حال انعطافپذیره. باید به خاطر بابابزرگ این کار رو بکنی مورتی. بباید این دونهها بذاری تو کونت.
■ مورتی: تو کونم؟
■ ریک: یالا مورتی. لطفاً مورتی. باید این کار رو بکنی مورتی.
■ مورتی: اوه مرد.
[ریک و مورتی در حال فرار از دست مأموران گمرکند]
■ ریک: باید مختصات رفتن به خونه رو تو دستگاه وارد کنم مورتی. [تفنگی را به سمت مورتی پرت میکند] هوام رو داشته باش.
■ مورتی: اوه، مرد. منظورم اینه... میدونی... من ننمیخوام به کسی شلیک کنم.
■ ریک: اونها فقط روباتن مورتی. اشکالی نداره بهشون شلیک کنی. اونها روباتن.
[مورتی شلیک میکند و پای یکی از مأموران قطع میشود و شروع به خونریزی میکند]
■ مأمور زخمی: آه. پام قطع شد.
■ مأموری دیگر [در حالی که مأمور زخمی را در آغوش گرفته]: گلن داره از خونریزی میمیره! یکی به زن و بچههاش خبر بده!
■ مورتی: اونها که روبات نیستن ریک!
■ ریک: حرفم استعاره بود مورتی. اونها مأمورهای مقرراتی دولتن. براشون احترامی قائل نیستم. فقط به تیراندازی ادامه بده. نمیدونی زندونهای اینجا چه شکلیه!
■ جری [با عصبانیت]: اوه، ببین عزیزم. پسرمونه با آلبرت «عنیشتین».
■ بث [با سردرگمی]: چـی؟
■ جری [با حالتی بهانهگیر]: من یه پدر عصبانیم نه یه بداههگو.
نکات جزئی
- ۱۱۳ بار نام مورتی در این قسمت گفته میشود.
- در این قسمت، بر اساس صحبت ریک با سامر سر میز صبحانه، مشخص میشود که او یک خداناباور۱ است.
- در یکی از صحنهها بث میگوید که جراح قلب است و جری در مقابل جواب میدهد «خب، قلب اسبها». بث نسبت به این حرف عصبانی میشود و جری به سرعت با گفتن «بیا دوباره این دعوا رو شروع نکنیم» از ادامه بحث جلوگیری میکند. این اولین صحنه از سری صحنههاییست که جری ناامیدیاش را نسبت به شغل بث ابراز میکند. این که او یک جراح واقعی نیست و تنها بر روی اسبها جراحی میکند نه آدمها.
- خانههای بعد سی-۳۵، رنگارنگ، معوج و از زمین برآمدهاند که به خانههای مجسم شده در کتاب «گربه در کلاه»۲ از دکتر سوس۳، شباهت دارند.
- این قسمت، تنها قسمتی است که صحنهای بعد از تیتراژ پایانی ندارد.
- در این قسمت، صدای شخصیت ریک کمی متفاوت به نظر میرسد و به پختگی کامل نرسیده. صدای او بیشتر به شخصیت «داک اسمیت»۴ در انیمیشن کوتاه «The Real Animated Adventures of Doc and Mharti» نزدیک است.
- جواب ۴ تا از ۶ تا سوال امتحان ریاضی مورتی، ۱۰ است.
- در کلاس آقای گولدنفولد، شخصیتی در پسزمینه وجود دارد که تیشرتی با طرح سر «بارت سیمپسون»۵ که به رنگ آبیست، پوشیده. این دانشآموز در صحنهای که مورتی در حال مالاندن سینههای آقای گولدنفولد است، به وضوح نشان داده شده و در چند صحنهی دیگر نیز حضور دارد.
- در صحنه آغازین سکانس «گمرک میان بعدی»، سایههای متعددی از شخصیتهای مختلفی را میبینیم که چندین شخصیت مشهور میان آنها قابل شناساییاند:
• تام سروو۶، روبات کراو تی.۷ و جیپسی۸ از سریال کمدی علمی-تخیلی ۹Mystery Science Theater 3000
• بیگ بِرد۱۰ و آقای اسنافِلاپگس۱۱ از سریال سسمی استریت۱۲
• زنومورف۱۳ (موجود فرازمینی) از فیلم بیگانه۱۴
• ماروین مریخی۱۵ از سری کارتونهای لونی تونز۱۶ و مری ملودیز۱۷
• شخصیت فصایی از بازی آرکید متجاوزین فضا۱۸
• The Mooninites از سریال ۱۹Aqua Teen Hunger Force
• روبات از فیلم لاپوتا: قلعهای در آسمان۲۰
• کلاتو۲۱ از فیلم روزی که دنیا از حرکت ایستاد۲۲
• تاسکن ریدرها۲۳ از سری فیلمهای جنگ ستارگان۲۴
• شخصیت کیو*برت۲۵ از بازی آرکید کیو*برت
و ... - در صحنه عبور ریک و مورتی از گمرک میان بعدی، موجودی زرد رنگ همراه آنها در صف ایستاده که به نژاد «فِرِنگی»۲۶ در سریال «پیشتازان فضا»۲۷ شباهت دارد.
- ریک در صحنه فرار از دست مأموران گمرک، مختصات مقصد را در دستگاه سفر میان بعدی وارد میکند که از نظر ظاهری و کارآیی به «استارگیت»۲۸ شبیه است.
عکسها
پانویس
۱. Atheist
۲. Cat in the Hat
۳. Dr. Seuss تئودور سوس گایزل، مشهور به دکتر سوس، نویسنده آمریکایی کتابهای کودکان و برنده جایزه پولیتزر در سال ۱۹۸۴
۴. Doc Smith
۵. Bart Simpson یکی از شخصیتهای اصلی انیمیشن سیمپسونهاست. در سیمپسونها، شخصیتها به رنگ زردند
۶. Tom Servo یکی از دو شخصیتهای اصلی روبات سریال MST3K
۷. Crow T. Robot یکی از دو شخصیتهای اصلی روبات سریال MST3K
۸. Gypsy یکی از شخصیتهای روبات سریال MST3K
۹. Mystery Science Theater 3000 سریال کمدی علمی-تخیلی آمریکایی ساخته جوئل هاجسون
۱۰. Big Bird یکی از شخصیتهای سریال سسمی استریت که شکل پرندهای بزرگ و زرد است
۱۱. Mr. Snuffleupagus یکی از شخصیتهای سریال سسمی استریت که شکل فیلی قهوهای رنگ است
۱۲. Sesame Street سریال آمریکایی مخصوص کودکان
۱۳. Xenomorph
۱۴. Alien فیلم آمریکایی در ژانر علمی-تخیلی و ترسناک به کارگردانی ریدلی اسکات
۱۵. Marvin the Martian شخصیتی از کارتونهای کلاسیک لونی تونز و مری ملودیز
۱۶. Looney Tunes سری کارتون کوتاه آمریکایی است که توسط استودیو برادران وارنز تهیه شده
۱۷. Merrie Melodies سری کارتون کوتاه آمریکایی است که توسط استودیو برادران وارنز تهیه شده
۱۸. Space Invaders یک بازی آرکید
۱۹. Aqua Teen Hunger Force سریال انیمیشن آمریکایی در ژانر کمدی که از شبکه ادالت سویم پخش میشود
۲۰. Castle in the Sky فیلم پویانمایی به کارگردانی هایائو میازاکی
۲۱. Klaatu
۲۲. The Day the Earth Stood Still فیلمی آمریکایی در ژانر علمی-تخیلی ساخته سال ۱۹۵۱
۲۳. Tusken Raiders
۲۴. Star Wars سری فیلمهای جنگ ستارگان در ژانر علمی-تخیلی ساخته جورج لوکاس
۲۵. Q*bert
۲۶. Ferengi
۲۷. Star Trek سریال آمریکایی در ژانر علمی-تخیلی
۲۸. Stargate فیلم آمریکایی در ژانر علمی-تخیلی و ماجراجویانه ساخته رولند امریش که سال ۱۹۹۴ منتشر شد